پاتوق عاشقای دل شکسته

پاتوق عاشقای دل شکسته

پاتوقی واسه تمام عاشقای دل شکسته ی دنیا

روز تنهایی

دستهایم خالی ، شانه هایم پر از نیاز ، قلبم تنهای تنها ، سهم من از عشق ،آوارگی در سرزمین عشق
گرچه در کنارم نیستی اما امروز نیز مثل روزهای دیگر برایم روز عشق است.
گرچه مرا تنها گذاشتی و رفتی اما هنوز در آسمان آبی عشق تنهای تنها پرواز میکنم.
نام مقدس تو هنوز در قلبم است ، به یادت هستم و تنها مانده ام به عشق آمدنت.
گرچه آمدنت خیالی بیش نیست ، اما قلب خوش خیالم همیشه به تو امید دارد.
سهم من از روز عشق قطره های اشکم است.
دلم تنگ است ، کاش بودی تا مثل همه عاشقان که دست در دستان هم گذاشته اند و روز عشق را به هم تبریک میگویند ، تو نیز دستهای گرمت در دستانم بود و روز عشق را به تو از صمیم قلبم تبریک میگفتم.
افسوس که نیستی و من امروز تنها باید جشن عشق را در قلب تنهایم برپا کنم
امروز باید بر سر خاکت بنشینم و زار و زار گریه کنم.
چرا نیستی، چرا تنهایم، و چرا اینگونه در غم نبودنت گریانم؟
هنوز هم عاشقم ، هنوز به عاشق بودنم افتخار میکنم و با وجود اینکه نیستی نام تو را از ته دل فریاد میزنم و میگویم دوستت دارم عزیزم.
هر جا هستی صدای فریاد مرا بشنو  و بدان که یک نفر در این دنیا دیوانه وار دوستت دارد!
دستهایم سرد سرد ، چشمهایم خیس خیس ، دلم از دلتنگی ات پریشان است، و تنها آرزویم دیدن چهره ماه تو است!
گرچه در کنارم نیستی اما روزهای عشق همچنان میگذرد و مرا میسوزاند.
دیگر به تنهایی عادت کرده ام ، دیگر از خدا تو را نمیخواهم و بازگشت تو را به سرزمین عشق محال میدانم.
هر جا که هستی بدان که دوستت دارم و بدان که همیشه به عشق تو این زندگی سخت را سخت تر از گذشته سپری میکنم.
آری امروز روز عاشقان است و من بر سر مزار عشق به عزایش نشسته ام.



نظرات شما عزیزان:

بغض نسیمی
ساعت23:07---26 بهمن 1390
اگه امشب نیومدی میمیرم دیگه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: محمد ׀ تاریخ: چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

ای كسانی كه مامور دفن من هستید؛ دستهایم را بیرون از تابوت بگذارید تا همه بفهمند منتظر كسی بودم ولی به او نرسیدم. كفنی سیاه تنم بپوشانید تا همه بدانند سیاه بخت تر از همه من بودم . چشمهایم را باز بگذارید تا همه بدانند چشم به راه كسی بودم ولی به او نرسیدم . و در آخر دو قطعه یخ به شكل صلیب بالای سر من بگذارید تا با اولین طلوع آفتاب به جای او برایم اشك بریزد.. وقتی مردم وقتی مردم روی قبرم ننویسیدکه بودم. وقتی مردم روی قبرم ننویسید: نه شعری نه شاعری ننویسیدکه بودم از چه تباری وقتی مردن آخرین نقطه راهه نمی خواد سنگ روی قبرم بذارید... وقتی هر اومدنی رفتنی داره نمی خواد گل روی قبرم بکارید... خیلی وقتا پیش از این مرده بودم عمری دلمرده به سر برده بودم بدون سنگ بدون نام نشون چوب این زندگی رو خورده بودم. وقتی مردم روی قبرم ننویسیدکه بودم... ننویسیدکه بودم...


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , maargyazendegi.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM